اخترگر. منجم: چه زو ایستاده چه رفته ز جای بدیدی بچشم سر اخترگرای. فردوسی. ستاره شمر مرد اخترگرای چنین زد ترا زاختر نیک رای. فردوسی، اختزان طریق، گرفتن نزدیک ترین راه، اختزان سرّ، نگاه داشتن و پنهان کردن راز
اخترگر. منجم: چه زو ایستاده چه رفته ز جای بدیدی بچشم سر اخترگرای. فردوسی. ستاره شمر مرد اخترگرای چنین زد ترا زاختر نیک رای. فردوسی، اختزان طریق، گرفتن نزدیک ترین راه، اختزان ِ سِرّ، نگاه داشتن و پنهان کردن راز
احتفالی برای بریدن جامه های عروسی. رسم اندازه گرفتن و قطع کردن جامه های عروس. (یادداشت مؤلف). آیینی است که با تشریفات خاصی روز بریدن جامه های عروسی برای عروسان انجام دهند. رجوع به رخت دوزان شود
احتفالی برای بریدن جامه های عروسی. رسم اندازه گرفتن و قطع کردن جامه های عروس. (یادداشت مؤلف). آیینی است که با تشریفات خاصی روز بریدن جامه های عروسی برای عروسان انجام دهند. رجوع به رخت دوزان شود